جواد شمقدری معاون سینمایی ارشاد چندی پیش گفته بود که در تلاش است، هالیوود اسلامی را راه اندازی کند. هالیوود اسلامی ترکیب متناقضی است که اگر بر مبنای ظاهر ترکیبی ممتنع خواهد بود، یعنی خودش، خود را نفی می کند؛ هالیوود بدون جذابیت های جنسی مفهومی نخواهد داشت؛ هالیوود جز با تاکید بر نقاط ضعف انسانی شکل نمی گیرد و تاکید بر همین نقاط ضعف است که هالیوود را تبدیل به معرکه ای برای عقده گشایی انسان ها می کند و می تواند از این رهگذر مخاطبان میلیونی و گاه میلیاردی برای آثار خود دست و پا می کند. قطعا نظر شمقدری از طرح این ترکیب پارادوکسیکال وارد کردن مفاهیمی مانند سکس و خشونت به گفتمان فرهنگی اسلام نیست اما حتی پیش از محقق شدن هالیوود اسلامی و اینکه معلوم شود چه ملغمه ای خواهد بود، خود هالیوود و البته سکس و خشونتش به سینمای ایران راه یافته است؛ تولیدات امسال سینمای ایران همین را نشان می داد.
ژانر سینمای اروزشی یا اروتیسم در خدمت ارزش ها
" زندگی خصوصی" فیلمی است که حسین فرحبخش آن را درباره ی یک مدیر دگردیسی یافته ساخته است مدیری که در روزگاری در دهه شصت مشغول کتک زدن مردم به جرم بدحجابی بوده و حالا و در طول فیلم به مردی زن باره تبدیل میشود. فرحبخش در متن فیلم شعارهای سیاسی می دهد،بعضی شخصیتهای سیاسی را با زبان بی زبانی معرفی می کند و اشاراتی به آن ها می کند که مخاطب بالاخره شیرفهم شود که فیلمساز درباره چه کسی حرف می زند؛ اما در نهایت موضوع اصلی فیلم هیچ کدام از این اشارات نیست، بلکه دقیقا به همان موضوع زندگی خصوصی می پردازد و آن قدر در این زندگی خصوصی عمیق می شود که کارش به اروتیسم می کشد.کمتر مخاطبی است که با دیدن این فیلم ذهنش درگیر طنازی های ابراهیم برای جلب توجه پریسا نشده باشد و از آن سمت هم عشوه فروشیهای پریسا بخش عمده ای از حضور او را در فیلم تشکیل می دهد. اروتیسم به سبک سینمای ایران با آنچه که در هالیوود وجود دارد متفاوت است.
بازیگر نقش ابراهیم حتی سیمرغ هم می گیرد تا نشان دهد؛ می شود با مجوز وزارت ارشاد جنسی ترین فضا را ساخت و تشویق هم شد. البته فرهاد اصلانی بازیگر این نقش خوب بازی کرد و از عهده نقشش بر آمد اما جایزه دادن به این فیلم مفهومی دیگر دارد و یعنی برخی کارگردان ها خوب یاد گرفته اند بر لبه معیار های دستگاه ممیزی ارشاد حرکت کنند و با چند شعار سیاسی مجوز بگیرند و فیلمی با موضوع و موضع جنسی بسازند و در نهایت تشویق هم بشوند.
جشنواره فارسی وان
از وقتی که مورداک طرح راه اندازی شبکه فارسی وان را عملیاتی کرد و در آن سریال های درجه چندم آمریکای لاتین و شرق آسیا را با دوبله های استثنایی به نمایش گذاشت، تا به امروز کمتر رسانه ای بوده که به این موضوع و سوژه نپرداخته باشد، حرف و سخن ها درباره موضوع سریال ها و تاثیراتش بر خانواده و فرهنگ عمومی ایرانی کم نبود و هنوز هم نیست و هر از گاهی رسانه ای یا وب سایتی به بهانه ای، گزارشی یا نقد و تحلیلی در این باره منتشر می کند. کار آنقدر بالا می گیرد که بعضی یکی از دلایل تند تر شدن برخورد های نیروهای انتظامی با مقوله ماهواره را غیر از موارد سیاسی در شبکه هایی از جنس فارسی وان هستند، جستجو می کنند. حالا این چقدر درست است یا خیر، در این حقیقت که حضور این جنس تولیدات تلویزیونی در فضای فرهنگی کشور موج ایجاد کرد تغییری ایجاد نمی کند. اما فارسی وان چه داشت؟ این سوالی است که می توان پاسخ آن را در میان نقدهای رسانه ها پیدا کرد. فارسی وان ریشه خانواده ی ایرانی را هدف گرفته و مضمون بسیاری از سریال های آن درباره خیانت یکی از زوجین یا هر دوی آن ها به هم است؛ و این دقیقا همان موضوعی است که در جشنواره فیلم فجر امسال سوژه بسیاری از فیلم های جشنواره بود و آن قدر عمومیت پیدا کرد که می شود درباره حضور یک جریان واقعی در سینمای ایران با عنوان "سینمای خیانت" سخن گفت.
"دوباره با هم"،"زندگی خصوصی"،"خوابم می آد"،"همه چی آرومه"،"بغض"،"یک روز دیگر"، "پله آخر" ."برف روی کاج ها" از فیلم هایی بودند که با اشاره ای یا به صورت تلویحی و یا صریح مساله خیانت را در خود گنجانده بودند.
مدیران فرهنگی از یک سو برنامه های فارسی وان را تقبیح می کنند و از سوی دیگر بوی برنامه های آن را می شود از لابلای آثار تولید داخل استشمام کرد، آن هم نه از میان آثار بازاری، که با کیفیت ترین ساخته های سینمای ایران به نوعی به این مساله آلوده شده اند. به نظر می رسد برخی سینماگران بیش از مردم عادی تحت تاثیر تولیدات شبکه مورداک باشند.اگر جمع آوری آنتن های ماهواره راه حلی سهل الوصول- شما نخوانید موثر- برای پاک کردن صورت مساله بود، برای فارسی وان وطنی که بر روی پرده های سینما حریف می طلبد چه راه حلی وجود خواهد داشت؟ آیا می شود اکثر فیلم های سینمایی تولید داخل را توقیف کرد؟
**
امسال برای سینمای جمهوری اسلامی، البته سال امیدوار کننده ای بود، هر چند این امیدواری ارتباط چندانی با مدیریت فرهنگی و ثمرات فعالیت های آن نداشت و در تلاش های شخصی سینماگرانی مانند شیخ طادی، آهنگر، طالبی و دیگران خلاصه می شد، اما این نقطه ی امید را می شد دید که در صورت یک همت همه جانبه می شود به تولید آثار در طراز انقلاب اسلامی و سینمای آن در آینده امیدوار بود.با این همه کارنامه مدیریت فرهنگی آخرین امیدها را از مدیران فرهنگی ناامید کرد، کارنامه ای که یکی از برجسته ترین ثمراتش جشنواره فیلم فارسی وان با طعم وطنی بود.